فاطمه جانمفاطمه جانم، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 3 روز سن داره

فاطمه جان * نوری از آسمان

بازگشت مانی و خاله از کربلا

سلام خانوم مامان دیشب مامانی مهناز و خاله میترا به سلامتی از سفر کربلا اومدن و برای شما کلی سوغاتی آوردن که عکساش رو برات اینجا میذارم ،اما نمیدونم چرا از اون موقعی که واد خونه شدن شما گریه کردن رو شروع کردی و نزدیک به یک ساعت یا بیشتر همینطور گریه می کردی .من بهت شربت گرایپ میکسچر و قطره استامینوفن هم دادم اما ساکت نمی شدی نه شیر می خوردی و نه می خوابیدی فقط وقتی رو به بیرون تو بغلم می گرفتمت و راه می رفتم کمی آروم بودی!چشمای نازت یه ذره شده بود بسکه گریه کرده بودی! این سومین شب تو این هفتست که اینطور میشی و من دلیلی براش پیدا نمی کنم فقط حس می کنم یه جایی از بدن کوچیکت درد داره و این منو خیلی ناراحت می کنه! انشاالله دیشب آخرین شبی ب...
31 فروردين 1393

مادر!(سه ماه و بیست و یک روزگی)

بهترین هدیه من به تو...                            نام مقدس فاطمه بود و بهترین هدیه تو به من...                           نام مقدس مادر پ.ن:چقدر شیرینه هرسال روز زن رو بهم تبریک میگفتن و امسال روز مادر ...
31 فروردين 1393

دوستداشتنیترین دختر دنیا(سه ماه و هجده روزگی)

سلام خوشبوترین گل دنیا ببخشید چندوقتی برات ننوشتم آخه شما خیلی منو مشغول کردی دختر قشنگم! یه عالمه حرف و تعریف برات دارم که فکر کنم تو یه پست جانگیره! اول برات از این روزاتت هزار بگم که چقدر شیرین و خوردنی شدی و مامان از بوسیدنت سیر نمیشه! با اون چشمای نازت هزار هزار ماشاالله با من و بابایی صحبت میکنی انگار و از خودت صدایی درمیاری شبیه به قققققققق و اقوم اقوم! با بابایی که الحمدلله جورت حسابی جوره و کلی باهم عشق میکنید و حرف میزنید و بازی میکنید هروقت بابایی صدای ققققققق درمیاره تو هم پشت سرش تکرار میکنی و فکر کنم اگه اینکارو از صبح تا شب ادامه بده شما هم اصلا کم نمیاری! نمیدونم چرا  تمام تلاشتو میکنی تا از صبح تا شب یکساعتم پلکای نا...
24 فروردين 1393

اولین نوبهار!(سه ماه تمام)

سلام نوبهارم عیدت مبارک باشه زیباترین سنبل و سرخترین سیب و سبزترین سبزه و خوش طعمترین سماق و شیرینترین سنجد و سفیدترین سیر و خوشمزه ترین سمنو و رنگارنگترین تخم مرغ رنگی وشیطونترین ماهی دنیای مامان و بابا! ...
1 فروردين 1393
1